zirnevis

ساخت وبلاگ
دیدمت...با هزار بهونه باز دیدمت...دلم میخواست ساعت ها بهت زل بزنم ساعت ها حرف بزنی و من به چشم هات خیره بشم و گاهی دزدکی لب هاتو نیم نگاهی بندازم... لبخند زدم با روکشی از زخم های درونم...هزاربار نقشه zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

 از پادشاهی قلبم عزلت می کنم ولی  همیشه گوشه ای از قلبم،  مال توست...

همین یه گوشه، دنیای من بود...تمام آرزوهایم...

خودت خواستی و صندلی پادشاهیت را خالی گذاشتی...

من ملکه تو بودم...با رفتنت، تاج روی سرم پودر شد....

من مونده بودم با صندلی خالیت که هر شب کنارش خوابم میبرد به امید لحظه برگشتت...

نیامدی...قلبم یخ زدم...با قلب یخی ادامه میدهم شاید روزی دستان گرمت نوازشم کرد... 

 

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 156 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

غمگین ترین درد، مرگ نیست...

دلبستگی به کسی است

که بدانی هست...

اما اجازه بودن کنارش را نداری...

 

«یاشار عبدالملکی»

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

تو اکنون زعشقم گریزانی
غمم را ز چشمم نمی خوانی
ازاین غم چو حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو....

 

«ساربان- نامجو»

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

وقتی به چشم هات نگاه میکنم هزاران حرف نگفته در دلم به رقص میاند تا بر لبانم بنشینند که از نبودنت بگم...

دهنم  را قفل میکنم تا مبادا قطره ای از  دلتنگیم را بچشی  و سیراب شوی...

میدانم نیامدی که بمانی...بیا در این رفتن ها، منم با خودت ببر، غم را غافلگیر کنیم با آغوشی ابدی...

 

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

اگه یه روز بفهمی تو این چند سال چه دردی را با خودم حمل میکردم مطمئنا قابله میشدی

درد و دلتنگی هامو بغل میکردی...

تو قمار کردی اما نه روی خودت...زندگیم را وسط گذاشتی...روی خنده هام، جوانیم، احساسم...

میدونی روی «تمام من» قمار کردی و باختی...

حالا من موندم با تمام نداشته هام...من موندم با یه «من» خالی...

من موندم با جای خالی «ما» توی قلبم...

«جای خالیت» سهم من از تو.... 

 

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

هر شب به خودم قول میدم، از فردا فراموشت میکنم...

از «فردا» خبر داری؟؟

در امروز گیر کردم!!!

 

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 144 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

این روزها تاریخ تکرار میشه...نبودنت، دلتنگی من، درونممم....

این حس هر روز تکرار میشه و بیشتر از قبل درد میکشم...

ماری  که وقتی از خواب بلند میشم دور گلو و قلبم جا میپیچه  و هر روز بیشتر از روز قبل منو در هم میشکنه...

حواست هست  جونم ابدی نیست؟

zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 147 تاريخ : چهارشنبه 3 بهمن 1397 ساعت: 21:18

تازگی ها فهمیدم بهار بدون تو مثله همون زمستونیه که رفتی...مثله پاییزی که بهم قول دادی و توی زمستون یادت رفت...فصل ها بهونه ایه که غم نبودنت را بیشتر میکنه...امسالم بهار فقط بغض گلوما بیشتر میکنه...یهویی منو جا گذاشتی بعد گفتی چون کنارم نیستی نمیشه...تو تنهایی رفتی، من چرا هنوز سر جایی که رفتی منتظرتم!!!!خدایااا یکی به دلم بفهمونه رفتن درد داره ولی نه اینقد zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1397 ساعت: 14:44

برای بعضی ها وقتی شریک زندگیشون عوض میشه، برنامه هاشون عوض میشهولی برای کسایی مثله من فرقش یه دنیا عوض کردنه...وقتی قراره بتو فکر نکنم، تو نباشی یعنی باید چشممو روی تموم دنیام و آرزوهام ببندم و پا بذارم روی دنیام...آخه تو تمام زندگیم بودی عشقمبرای من روزهام همیشه به چشم انتظاری...برای تو کنار خاطرات که گاهی میاند سراغت...مگه میشه صدای منو زیر خاط zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1397 ساعت: 14:44

خدایا بهم قدرت بده...خدایاااا بهم قدرت بده بتونم نفس بکشم...بعضی موقع ها این بغض لعنتی نمیذاره نفس بکشم...هر شب میخوابم و با خودم میگم فردا یه شروع تازه دارم...ولی هر صبح بغض سریع تر چشماشو باز میکنه تا جاشو کسی نگیره...بهم قدرت بده خدا...بتونم این بغض لعنتی را تمومش کنم...وقتی پر و بال زدنم را میبینه و سکوت میکنه یعنی رفته...یعنی خیلی وقته رفته و ازت گذشت zirnevis...
ما را در سایت zirnevis دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9zirnevisezendegi5 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1397 ساعت: 14:44